از «اطلس ابری» تا «نخستین مرد» در 23 سال گذشته برخی از به یاد ماندنی‌ترین موسیقی‌هایی که تا به حال برای فیلم‌ها نوشته شده است را به ما داده است.

ناگفته نماند که موسیقی فیلم در حدود 100 سال گذشته راه درازی را پیموده است، اما با این وجود، دو دهه اول قرن بیست و یکم زمان بسیار فعال و تکاملی برای موسیقی فیلم بوده است . بدون نادیده گرفتن دستاوردهای جسورانه و سازنده استادان قدیمی مانند برنارد هرمان و تورو تاکمیتسو، منصفانه است که بگوییم ظهور سینمای مستقل و چالش عصر دیجیتال یک تغییر پارادایم واقعی در نحوه تفکر ما در مورد همراهی موسیقی را برانگیخته است.

موسیقی‌دانان راک و آوانگارد مانند جانی گرین‌وود و میکا لوی از پروژه‌های روایی به‌عنوان الهام‌بخش برای کشف جنبه‌های جدید نبوغ خود استفاده کرده‌اند، در حالی که آهنگ‌سازان سنتی‌تری مانند الکساندر دسپلات و کارتر بورول با ارائه زیباترین آثار خود به چالش کشیده‌اند. مشاغل در واقع، برخی از بهترین نمرات فیلم در خاطرات اخیر (از جمله آهنگی که در انتهای این فهرست قرار دارد) آنقدر چرخ را دوباره اختراع نمی کنند که آن را کامل می کنند.

در تعیین 40 بهترین موسیقی فیلم قرن بیست و یکم، ناگزیر باید با معنای واقعی عظمت در مورد موسیقی فیلم اصلی دست و پنجه نرم کنیم. آیا یک امتیاز عالی توسط قدرت و پاک نشدنی موسیقی به خودی خود تعیین می شود، یا تنها معیار مشروع باید این باشد که آن موسیقی در خدمت فیلمی باشد که برای آن نوشته شده است؟ برای ما، پاسخ کمی از هر دو بود. از یک طرف، هرگز زمان بدی برای موسیقی متن داریو ماریانلی از «جین ایر» وجود ندارد. از سوی دیگر، کمک های Oneohtrix Point Never به “Good Time” کاملاً آسان نیست، اما تصور آن فیلم بدون آنها غیرممکن است.

 

40. “The Childhood of a Leader” (Scott Walker)

«کودکی یک رهبر» ممکن است در سال 1918 اتفاق بیفتد، اما مطمئناً بسیار شبیه به سال 2016 است. توسط خدای پاپ هنر اسکات واکر نوشته شده است، موسیقی اولین کارگردانی بردی کوربت با 17 ثانیه تنظیم ارکستر شروع می شود، گویی هشدار دهنده است. شما برای چیزی که قرار است آماده شوید و هنگامی که اولین رگه‌های همراهی وحشت‌زده واکر وارد موسیقی متن فیلم می‌شوند، مانند پندرسکی که دچار حمله قلبی شده است، رشته‌ها به فیلم‌های آرشیوی نیروهای جنگ جهانی اول که در آرایش مرگبار راهپیمایی می‌کنند، بریده می‌شود، برای هشدار خوشحال خواهید شد.

فیلم آزاردهنده کوربت در دوران بلوغ، نگاهی آشفته به درون تجارب شکل‌گیرنده یک پسر جوان با آینده‌ای تاریک است. اما کارگردان به جای ترسیم یک پرتره تقلیل‌آمیز که در آن هر روان پریشی بزرگسالی را بتوان به وضوح به یک آسیب دوران کودکی ردیابی کرد، بر موسیقی واکر تکیه می‌کند تا خشمی را که درون قهرمان کوچکش برانگیخته می‌شود، بیان کند. موسیقی در اطراف با اعتماد به نفس اقتدارگرایانه پر می شود: در یک قطعه، شورش خشونت آمیزی از تارها به نرده جنگی از ترومپت ها برخورد می کند. در دیگری، راتاتات یک چاپخانه ضرب و شتم نظامی را در نظر می گیرد که می توانید با آن برقصید. هر مهلت کوتاهی که واکر در این کابوس صوتی می نویسد، به این منظور است که ما شنوندگان را در یک احساس امنیت کاذب آرام کند، به این منظور است که ما را آرام کند تا زمانی که موهای پشت گردن ما دوباره سفت می شوند، احساس کنیم. – DE

 

39. “Black Panther” (Ludwig Göransson)

لودویگ گورانسون، همکار مکرر رایان کوگلر، یک ماه را در آفریقا برای مطالعه موسیقی سنتی گذراند و قبل از اینکه نت موسیقی خود را برای فیلم مارول بسازد. از آنجایی که ملت خیالی واکاندا هرگز با دنیای غرب تماس نداشته است، او بسیار مراقب بود که موسیقی مورد اشاره او پیش از استعمار اروپا باشد. او بسیاری از ضربات درام سنگالی را ضبط کرد تا “پایه” موسیقی خود را تشکیل دهد، قبل از اینکه آهنگ های ارکستری خود را در بالای صفحه قرار دهد. نتیجه مسلماً جسورانه ترین موسیقی فیلمی بود که دنیای سینمایی مارول تاکنون دیده است، ترکیبی از موسیقی اصیل آفریقایی با تسلط فنی خود گورانسون به گونه ای که فیلم پیشگامانه کوگلر را بدون تحت الشعاع قرار دادن آن تحسین کرد. – CZ

 

38. “Up” (Michael Giacchino)

 

موسیقی «بالا» ساخته مایکل جیاکینو بیشتر برای «زندگی متاهلی» به یاد می‌آید. این قطعه شیرین و ملایم در سکانس آغازین فیلم تأثیری کاملاً ویرانگر به کار گرفته شده است، موسیقی متن فیلم عاشقانه مادام العمر و روزهای پایانی شخصیت اصلی کارل و الی محبوبش با صدای ویولن های آرامش بخش. در سرتاسر فیلم، کل فیلم کمی شبیه «زندگی متاهلی» است. خاطره انگیز بدون سنگین بودن، شیرین اما نه بیش از حد شیرین. موسیقی از مد افتاده است، و حال و هوای کاملاً یکپارچهسازی با سیستمعامل دهه 50 را تداعی می کند، و بر پایه والس معرفی شده در چند صحنه اول ساخته شده است که در لحظات کلیدی ماجراجویی کارل دوباره ظاهر می شود. این یک موسیقی عالی برای فیلمی در مورد یک سگ پیر است که ترفندهای جدید یاد می گیرد. -WC

 

37. “Steve Jobs” (Daniel Pemberton)

 

آرون سورکین و دنی بویل به جای ساختن یک بیوگرافی معمولی از مدیر اجرایی افسانه‌ای اپل، «استیو جابز» را به سه صحنه طولانی تقسیم کردند که هر کدام در پشت صحنه قبل از معرفی محصول تأثیرگذار اتفاق می‌افتند. اولین مورد، مکینتاش اصلی اپل در سال 1984، پس از آن کامپیوتر بدبخت NeXT در سال 1988، و سرانجام iMac ده سال بعد، زمانی که جابز به اپل بازگشته بود. ابزار روایت نشان می‌دهد که جابز و جهان چقدر در طول دهه‌های حرفه‌ای او در اوج تجارت آمریکایی تغییر کرده است. موسیقی دانیل پمبرتون این قالب را نیز در بر می گیرد و از سبک متفاوتی از موسیقی برای هر صحنه استفاده می کند. برای اولین پرتاب، او از مصنوعی های آنالوگ استفاده می کند، یادآوری ظریف از ابتدایی بودن صنعت فناوری در آن زمان. برای راه اندازی NeXT، او از موسیقی ارکستری استفاده می کند. که ارزش تولید روزافزون راه اندازی محصول استیو جابز را برجسته می کند. در نهایت، فیلم با موسیقی کاملاً دیجیتالی به پایان می‌رسد، درست مانند دنیایی که در آن اتفاق می‌افتد. «استیو جابز» یکی از نمونه‌های بهتر در خاطرات اخیر آهنگسازی است که در ساختار نمایشی ساخته شده توسط فیلمنامه‌نویسش کار می‌کند. – CZ

 

36. “Howl’s Moving Castle” (Joe Hisaishi)

“قلعه متحرک هاول” یکی از پیچیده ترین فیلم های هایائو میازاکی، یکی از بنیانگذاران استودیو گیبلی است: یک فانتزی سورئال که به عنوان یک بیانیه ضد جنگ دوچندان می شود، در مورد یک زن جوان که از عقل و شجاعت خود برای حرکت در دنیایی استفاده می کند که جادوگران دمدمی مزاج واقعیت را تغییر می دهند. یک هوی و هوس موسیقی جو هیسایشی کاملاً التقاطی است، از ترسناک تا مهیج، با مقدار نسبتاً ضربی رزمی و بیش از چند لحظه که در یک اکشن ماجراجویی هالیوودی قدیمی به نظر نمی رسد. اما مانند دیگر موسیقی‌های متن هیسایشی از گیبلی، چیزی که «قلعه متحرک زوزه» را بسیار مؤثر می‌سازد، لحظات غنایی آرامی است که در آن سیم‌ها و بادی‌های چوبی به آرامی در کنسرت متورم می‌شوند و حس و حال و درد دل شخصیت اصلی را منتقل می‌کنند. این صدا همچنین آهنگ فیلمی را که به یک موفقیت تبدیل شد، پر می کند،– NM

 

35. “Cloud Atlas” (Tom Tykwer, Johnny Klimek, Reinhold Heil)

تصور یک کار دلهره آورتر از اقتباس از «اطلس ابری» برای فیلمسازان سخت است. رمان گسترده دیوید میچل تعداد زیادی شخصیت از سراسر جهان را در طول چندین قرن دنبال می کند و ارتباط بین داستان ها همیشه آشکار نیست. Wachowskis و Tom Tykwer تمام تلاش خود را برای اجرای رمان روی پرده بزرگ انجام دادند و با تصمیم مبتکرانه ای شروع کردند که بازیگران نقش های متعددی را برای تأکید بر موضوعات مشترک بازی کنند. این فلسفه به موسیقی فیلم نیز تعمیم یافت، با موسیقی استادانه‌ای که حاوی عناصر بسیاری از سبک‌های موسیقی جهان بود، و همیشه با دوران داستان کنونی مطابقت داشت و در عین حال وینیت‌ها را با موتیف‌های منسجم پیوند می‌داد. موسیقی شبیه چیزی است که از آگاهی مشترک بشریت بیرون آمده است، دقیقاً شبیه خود فیلم. – CZ

 

34. “Belle” (Rachel Portman)

موسیقی ریشل پورتمن برای قطعه هیجان‌انگیز آما آسانته در سبک و ساختار – قدیمی و دوست‌داشتنی، به‌طور شگفت‌انگیز قوی و سر به فلک‌کشیده- سرآمد همنام آن است. فیلم Asante به دنبال بازی Gugu Mbatha-Raw Dido Elizabeth Belle است که سعی می‌کند علی‌رغم ظلم‌های بریتانیا در قرن هجدهم و موقعیت خارجی‌اش به دلیل میراث نژادی مختلط خود را به خود بیاورد. وجود بل ظاهراً وابسته به استانداردهای بالای جامعه است – به پورتمن فضایی برای کار در تارها و چوب‌های سنتی‌تر – اما از آنجایی که او با این احساس دست و پنجه نرم می‌کند که هنوز به آن تعلق ندارد وعاشق مردی می شود که ممکن است هرگز نتواند با او باشد، این کار جای خود را به صداهای قوی تر و نت های مسابقه ای تر می دهد. چنین داستان کاملی برای ردیابی مطمئناً هدیه ای برای هر آهنگسازی است، و پورتمن یادداشتی را هدر نمی دهد، و موسیقی «Belle» را به یک داستان تمام عیار تبدیل می کند که هم به طرز جذابی برای آن دوران مناسب به نظر می رسد و هم در ساخت آن واقعاً آینده نگر است. بالا، درست مانند قهرمانی که سعی می کند به آهنگ تبدیل شود. -KE

 

33. “Tenet” (Ludwig Göransson)

کریستوفر نولان به دلیل یک تضاد برنامه‌ریزی، نتوانست با همکار قدیمی‌اش، هانس زیمر، روی موسیقی فیلم بلاک‌باستر اکشن و زمان‌بر خود «Tenet» کار کند. تغییر به آهنگساز لودویگ گورانسون بر بافت کلی فیلم تأثیر گذاشت – و شاید برای بهتر شدن، با توجه به تاثیرگذاری محصول نهایی. موسیقی گورانسون چیزهای زیادی را به نولان می‌دهد که معمولاً دوست دارد: ناهماهنگی، پهپاد، تکرار، و صداهای بزرگ و پررونق. اما آهنگ های “Tenet” او همچنین شامل بسیاری از شستشوها و حلقه های سینت سایزر است که هم ریشه های علمی-تخیلی داستان نولان و هم دیدگاه منحصر به فرد او را در مورد نحوه عملکرد ناهنجاری های زمانی منعکس می کند. این امتیاز می تواند با «بلید رانر» ونجلیس، «ترون» وندی کارلوس، «آکیرا» گینو یاماشیروگومی – و بله،– NM

 

32. “RRR” (M. M. Keeravani)

از نظر موسیقی، «RRR» بیشتر به خاطر «Naatu Naatu» شناخته می‌شود، شماره جذاب و جهنمی Telegu که در مراسم 2022 جایزه اسکار را به شایستگی به ارمغان آورد. اما فراتر از پدیده فرهنگی موفقیت فیلم، امتیاز «RRR» هنوز هم عالی است. MM Keeravani موسیقی تمام آهنگ‌های فیلم را نوشت که از آهنگ‌های رقص دیوانه‌کننده مانند «Naatu Naatu» تا تصنیف‌های حماسی مانند «Dosti» را شامل می‌شود. و موسیقی پس‌زمینه نیز کم‌کم نیست، با سیتارهای رویایی و طبل‌های محلی که در آهنگ‌هایی مانند «Arrest That B» برای افزایش ضربان قلب استفاده می‌شوند. “RRR” امتیازی را دارد که یک فیلم از طبیعتش سزاوار آن است. واقعا حماسی است -WC

 

31. “Let the Right One In” (Johan Söderqvist)

بسیاری از نمرات فیلم‌ها عالی هستند زیرا معادل موسیقایی چیزی را که مخاطبان روی صفحه می‌بینند ارائه می‌کنند و تأثیر کلی را شدیدتر می‌کنند. برخی دیگر به این دلیل موفق می شوند که چیزی بسیار متفاوت از تصاویر موجود در کادر را فراخوانی می کنند و احساسات به ظاهر متضاد به چیزی بیشتر از مجموع اجزای خود تبدیل می شوند. موسیقی یوهان سودرکویست برای «اجازه دهید درست وارد شود» کاملاً در دسته دوم قرار دارد و بر عناصر گرمتر و رمانتیک داستان با وجود تصاویر گاه وحشتناک روی صفحه تأکید دارد. فیلم توماس آلفردسون به دلیل توانایی اش در ترکیب وحشت خون آشام با درام انسانی محبوب است، کاری که بدون موسیقی زیبای سودرکویست غیرممکن بود. – CZ

ادامه دارد…