30. “Catch Me If You Can” (John Williams)

فیلمنامه ای که منجر به بیستمین همکاری بین کارگردان استیون اسپیلبرگ و آهنگساز جان ویلیامز شد، هیچ دشمنی تهدیدآمیز، مانند یک کوسه یا یک ظالم اس اس را نشان نمی داد. «اگر می‌توانی مرا بگیر» درباره کلاهبردار با استعداد فرانک آبگنال جونیور (لئوناردو دی کاپریو) است که به سختی از دوران کودکی خود خارج شده است و توسط یک مامور اف‌بی‌آی (تام هنکس) که شروع به دوست داشتن او کرده است (احتمالاً این احساس دو طرفه بود – آبگنال). جونیور در نهایت برای کار برای دولت فدرال رفت). در تفسیر پشت صحنه، ویلیامز موسیقی جاز خود را به عنوان “نوعی غم انگیز… سبک، سرگرم کننده و سرگرم کننده” توصیف کرد. بسیاری از ضربان‌ها کمی متزلزل می‌شوند – به سختی دستگیر شدن از نیویورکی بی‌باک که میلیون‌ها نفر را به عنوان پزشک، خلبان، وکیل به دست آورد. ملودی های ویلیامز فرعی از معاشقه با فاجعه است که او به خاطر آن 42 را به دست آورد.از 50 نامزدی اسکار تا به امروز. – JM

 

29. “If Beale Street Could Talk” (Nicholas Britell)

نیکلاس بریتل ممکن است در سال 2022 به دلیل تم نمادین خود و «جانشینی» که توسط TikTok ساخته شده است، در سال 2022 مورد توجه اینترنت قرار گیرد، اما برخی از عمیق ترین و جستجوگرترین کارهای او با فیلمساز بری جنکینز بوده است. بریتل به درستی دومین نامزدی اسکار خود را (اولین بار برای «مهتاب» در سال 2017) در سال 2019 برای «اگر خیابان بیل می‌توانست حرف بزند»، اقتباس رمانتیک-درام جنکینز از رمان جیمز بالدوین به دست آورد، و موسیقی با لامسه، شلوغی و شلوغی را می‌تاباند . محله هارلم دهه 1970 فیلم محوری است. موسیقی متن غم انگیز، غم انگیز و در عین حال شادی آور است، بوق ها و سیم ها اوج می گیرند و بر همان جریان های عاشقانه برقی تیش (کی کی لین) و فونی (استفان جیمز) طنین انداز می شوند. صدا و صداهای برنجی، شاخ، مایلز دیویس، جان کولترین، نینا سیمون و غیره این را دارند.فیلم به مقصد نهایی -RL

 

28. “The Hours” (Philip Glass)

برای یافتن آهنگساز معاصری که مناسب تر از فیلیپ گلس برای ساخت فیلمی در مورد ویرجینیا وولف باشد، به سختی تحت فشار خواهید بود. نثر وولف که هر دو پیشگام آوانگارد هستند، می‌تواند گاهی به اندازه ترکیب‌بندی‌های چرخه‌ای گلس مبهم باشد. جایی که وولف در زندگی روزمره زندگی می‌یابد، گلس زیبایی را از تکرار می‌یابد. هر دو هنرمند اثری محو نشدنی بر خواننده یا شنونده می گذارند. از قضا، موسیقی «ساعت‌ها» اثر استفن دالدری، برخی از در دسترس‌ترین آثار گلس را نشان می‌دهد، که ملودی‌های ظریف را به نغمه‌های بی‌نظیر ترجیح می‌دهد. هر ترفند به مجموعه ای از ایده ها تبدیل می شود، نمایشی موسیقایی از درون ذهن آشفته و درخشان وولف.  – JD

 

27. “Little Women” (Alexandre Desplat)

ساختن یک کوارتت زهی مانند یک کره برفی که به همان اندازه زیباست که می لرزد و زمانی که در حال ته نشین شدن است، موسیقی الکساندر دسپلات برای «زنان کوچک» به اندازه اقتباس گرتا گرویگ پرشور و زنده است. احساس می‌شود چیزی کمتر از موسیقی‌ای که در سر جو زمزمه می‌کند، در حالی که از فروش اولین داستانش به خانه بازمی‌گردد، یا با غم از آخرین روز خود در ساحل با خواهر کوچک‌ترش که بیمار است، لذت می‌برد.

مجموعه دسپلات که از چهار قسمت مجزا به‌گونه‌ای که نمادی از دختران ماه مارس است، با هم ترکیب شده‌اند. آهنگساز به درستی تشخیص داده است که فیلم گرویگ «داستان یک نویسنده نیست»، بلکه «داستانی است که نوشته می‌شود»، و زه‌های زبردست و ارکستراسیون‌های باله او انرژی افسارگسیخته یک زندگی در حال حرکت را منتقل می‌کنند (دلیلی وجود دارد که چرا گرویگ کشش پیدا کرده است. تقریباً در هر لحظه از فیلم). اما بهترین آهنگ‌های دسپلات – مانند خود فیلم – در نهایت به تم ساده پیانو برمی‌گردند که همه آن‌ها را می‌نویسد، ملودی درخشانی که از عشق و اشتیاق به همان اندازه درد می‌کشد. حس نگه داشتن چیزی که برای همیشه از بین رفته است. هر تعداد اسکار وجود دارد که «زنان کوچک» شایسته بردن آن‌ها بودند،– DE

 

26. “Drive My Car” (Eiko Ishibashi)

ایکو ایشیباشی، ترانه‌سرا تجربی ژاپنی، متناوباً پیشنهادی جالب، بی‌حوصله و جذاب برای برنده غم‌انگیز بهترین فیلم ریوسکه هاماگوچی در مورد کارگردان تئاتری دارد که در حال ساخت اقتباسی از چخوف برای پردازش مرگ همسرش است. موسیقی متن، با نت‌های پیانوی پرنشاط، باس‌های کوبنده، جدا شدن باحال، و گاه‌به‌گاه اهنگ‌های بی‌نظمش، بسیار شبیه یک رانندگی شبانه در امتداد بزرگراهی باز در یک ساب قرمز با سقف ماه باز است. جستجوی «کافوکو»، با سنج‌هایی که به هم می‌کوبند و آواز پیانوی غم‌انگیز عفونی، برجسته‌ترین آلبوم است و می‌تواند به‌راحتی جدا از فیلم به‌عنوان موسیقی متن فیلم لحظه‌های تأمل آرام بر تنهایی بماند. -RL

 

25. “Mudbound” (Tamar-kali)

“رشته، تاریکی و صمیمیت.” اینها دستورات دی ریس برای تامارکالی بود، زمانی که او نوشتن موسیقی آهنگ “Mudbound” را به یک بومی با استعداد چند صدایی بروکلین سپرد، و “زه، تاریکی و صمیمیت” دقیقاً همان چیزی است که او در هنگام تحویل ضبط های تمام شده به دست آورد. او فقط پنج هفته بعد تامارکالی با استفاده از ناله یک کنترباس برای به تصویر کشیدن کیفیت راکد محیط دلتای می سی سی پی، یک منظره صوتی خیره کننده و خاطره انگیز ساخت که طرح گسترده را به یک بخش خاص از زمین در اعماق جنوب متصل می کند.

لحظه‌های شادی مانند سوسو زدن‌هایی که از آتش فرار می‌کنند از رجیستری‌های بالاتر بیرون می‌روند، اما موسیقی همیشه به همان غرش کم برمی‌گردد، آن سیم‌ها که هر نوع سختی و خشونت را جذب می‌کنند. این ثبات تنها آهنگ های پایانی تامارکالی را قوی تر می کند، زیرا شکنجه «نامه گمشده» جای خود را به تعالی الهی «…اما برای عشق» می دهد. – DE

 

24. “A Ghost Story” (Daniel Hart)

به معنای واقعی کلمه چیزی به نام فیلم دیوید لوری بدون موسیقی دانیل هارت وجود ندارد – هر یک از ویژگی‌های کارگردان، به بودجه خرد سال 2009 «St. نیک» با همکاری خواننده فیلم Dark Rooms ساخته شده است. این همکاری در خلق و خوی غنی و انرژی روستایی فیلم‌هایی مانند «Ain’t They Bodies Saints» و «Pete’s Dragon» نقش بسزایی داشته است، اما موسیقی هارت در روح «داستان ارواح» است، این آهنگ‌های ترسناک که هیچ وظیفه‌ای ندارند. کمتر از انتقال صدای ابدیت!

پس ابدیت چه صدایی دارد؟ برای هارت، زیباست، اما کمی راکد، موسیقی با هیبت خس خس می کند که انگار همیشه در لبه یک کشف بزرگ است. هر قطعه شبیه پژواک دوردست آهنگ سر به فلک کشیده اتاق تاریک است که شخصیت کیسی افلک قبل از مرگش ضبط می کند. گستره شوم “Thesaurus Tuus” بیش از هر چیزی که در “بلید رانر 2049” می شنوید، شوک آهسته آتی را ارائه می دهد، در حالی که حلقه های خشخاش “Safe Safe Safe” به حسی از پذیرش کیهانی دست می یابند که به شما امکان می دهد در زمان زمزمه کنید. . – DE

 

23. “The Painted Veil” (Alexandre Desplat)

“پرده نقاشی شده” نوعی ملودرام دوره ای مجلل است که ما آن را بدیهی می دانستیم، اقتباسی ساده از دبلیو سامرست موام که از نظر تازگی و سبک طولانی است. هیچ چیز به اندازه موسیقی سرسبز و نقره‌ای الکساندر دسپلات، لذت‌های فیلم را خلاصه نمی‌کند، که آنقدر گویا است که بقیه فیلم را می‌توان ساکت کرد و هنوز هم می‌توانی تمام ضربات این داستان را در مورد یک مرد تیزبین و همسر خیانتکارش درک کنی در روستایی چین و در پس زمینه اپیدمی مرگبار وبا عشقشان را دوباره برافروختند. دسپلات با همکاری لنگ لانگ، اعجوبه پیانوی چینی، مجموعه‌ای از موسیقی روان را ارائه می‌کند که خشونت خیانت، زیبایی کار کردن از طریق آن، و والس فریبنده دو نفر که با هم در حال حرکت در زمان هستند را به تصویر می‌کشد. – DE

 

22. “First Man” (Justin Hurwitz)

هورویتز ممکن است تنها آهنگسازی باشد که تا به حال به عنوان نویسنده/تهیه کننده در «شوق خود را مهار کنید» حضور داشته است. (او در فصل های 9 و 10 اعتبار داستانی دارد.) این یک دستاورد منحصر به فرد است. زیبایی شگفت‌انگیز موسیقی او برای «نخستین مرد» دیمین شزل نیز همینطور است، که به دنبال پرهیز کامل آن فیلم از پیروزی آمریکایی‌هایی است که ممکن است از آن انتظار داشته باشید. به جای فیلمی در مورد ناتوانی بشریت در دیدن شگفتی واقعی، به غم و اندوه پشت اولین سفر بشر به ماه متمایل می شود: تراژدی شخصی نیل آرمسترانگ (رایان گاسلینگ) که با مرگ دخترش روبرو شد، که وحدت جهانی که فرود بر ماه الهام گرفته بود، بسیار بود. زودگذر، که برخی حتی باور نمی کنند که این اتفاق افتاده است، که پیگیری اکتشاف علمی اکنون ناامیدکننده به نظر می رسد. موسیقی Hurwitz با استفاده از ابزار مورد علاقه فیلم های علمی تخیلی دهه 50 و 60، تمام آن غم انگیز را نشان می دهد: ترمین، ابزاری برای هر چیز ترسناک. هورویتز با ترمین، سینت سایزر Moog و چنگ، حس عمیقی از فضای درونی به این سفر فضایی داد. این یدک، مینیمالیستی و فراموش نشدنی است، بی شباهت به سطح ماه نیست.  – CB

 

21. “Swiss Army Man” (Andy Hull & Robert McDowell)

داستان مردی انتحاری در جزیره‌ای بیابانی که با کشف یک جسد بسیار نفخ و سوار شدن بر روی اقیانوس مانند یک جت اسکی گازسوز راه خود را به سوی آزادی پیش می‌برد، «مرد ارتش سوئیس» حتی نباید وجود داشته باشد، چه برسد به در یک فیلم انسان‌گرایانه متحرک درباره همه چیزهایی که زندگی را ارزش زندگی کردن می‌سازد، ادغام کنید. اما در کنار آن، همه جنبه‌های آن با همان طول موج به طرز شگفت‌انگیزی تنظیم شده است. و این برای موسیقی متن آن دو یا سه برابر صادق است.

این مجموعه موسیقی درخشان که توسط اندی هال و رابرت مک داول (که بیشتر به عنوان خواننده اصلی و گیتاریست گروه راک آتلانتا، ارکستر منچستر شناخته می‌شود)، به‌طور کامل به صورت کاپلا اجرا می‌شود – زمانی که نوبت به نوشتن همراهی عالی برای یک فیلم می‌رسد. که زیبایی و مضحک بودن بدن انسان را تجلیل می کند، مردم تنها ابزاری بودند که هال و مک داول باید از آن استفاده می کردند. محصول نهایی، مه روشنی از سکوت و هارمونی است که “مدولای” باورنکردنی بیورک را به یاد می آورد که چگونه صداهای مختلف را در بافت های صوتی غنی لایه بندی می کند. دو تا از این صداها متعلق به ستارگان دنیل رادکلیف و پل دانو هستند که کاورهای اثیری از همه چیز از “Cotton Eye Joe” تا موضوع “Jurassic Park” را می خوانند و در صورت لزوم اشعار خود را بداهه می خوانند. سرگرم کننده است، به طرز عجیبی احساسی است،– DE
ادامه دارد…